استاد دانشگاه لندن در گفتگو با مهر:
هدف آمریکا در ونزوئلا نئوامپریالیستی است
بین الملل
بزرگنمایی:
تبسم مهر - استاد دانشگاه لندن معتقد است هدف آمریکا در ونزوئلا پیاده کردن اهداف نئوامپریالیستی است و درخواست کنار رفتن مادورو خلاف همان ارزشهای دموکراتیک و لیبرالی است که غرب بر آنها تأکید دارد.
تبسم مهر - استاد دانشگاه لندن معتقد است هدف آمریکا در ونزوئلا پیاده کردن اهداف نئوامپریالیستی است و درخواست کنار رفتن مادورو خلاف همان ارزشهای دموکراتیک و لیبرالی است که غرب بر آنها تأکید دارد.
خبرگزاری مهر - گروه بین الملل : اهمیت حیاتی منطقه آمریکای لاتین در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در دکترین مونروئه شاهد هستیم.
در واقع نوعی امپریالیسم منطقه ای از رهگذر این دکترین بر سایه سیاست خارجی آمریکا سایه افکند و بعدها این امپریالیسم ابعاد جهانی نیز به خود گرفت.
مداخلات دونالد ترامپ در منطقه آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا یادآور دکترین مونروئه است و نشان از آن دارد که واشنگتن تاب و تحمل هیچ دولت چپگرا و غیر همسو را در حیاط خلوت خود ندارد.
اهمیت استراتژیک و منابع نفتی ونزوئلا باعث شده تا آمریکا از تهدید نظامی علیه مادورو رئیس جمهوری این کشور سخن براند. در حال حاضر هم واشنگتن با تحت کنترل داشتن اپوزیسیون در این کشور و به رسمیت شناختن ریاست جمهوری «خوان گوایدو» به عنوان «رئیس جمهور موقت» ونزوئلا دخالتهای خود را وارد مرحله جدیدی کرد.
در این زمینه خبرنگار مهر گفتگویی با پرفسور آرشین ادیب مقدم، رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی(SOAS) دانشگاه لندن انجام داده است که در ادامه میآید.
*در تاریخ 10 بهمن، گوایدو رهبر مخالفین دولت و رئیس کنگره ملی ونزوئلا، با برخورداری از حمایت آمریکا، مشروعیت مادورو را زیر سوال برد و خود را رئیس جمهوری این کشور آمریکای لاتین معرفی کرد. ریشههای اصلی این بحران چیست و نقش آمریکا در آن چیست؟
بدون شک مشکلات اقتصادی و اجتماعی جدی در ونزوئلا وجود دارند و دولت در حل برخی از این مسائل ناتوان بوده است. ونزوئلا که همین دهه پیش در حال شکوفایی بود، مردمش ناگهان برای کار مجبور به مهاجرت به آمریکای لاتین میشوند، برای مثال تعداد زیادی که به پرو رفتند، یکی از کشورهایی که در آغاز از آنها استقبال کرد.
ولی مشکلاتی از این قبیل به طور معمول در سراسر دنیا برای دولتها پیش میآید. برای مثال تنها به دلیل اینکه مقامات پیشرویِ پس از برگزیت در بریتانیا با تلاشهای نسنجیده خود برای جدایی از اتحادیه اروپا به طور جدی به اقتصاد کشور در حال آسیب وارد کردن هستند به این معنی نیست که فلان کشور فراخوان برکناری دولت «ترزا می» را بدهد.
ونزوئلا دقیقا با این مثال قابل مقایسه است. در این جا نیز ما دولت قانونی را داریم که توسط مردم و حمایتهای لازم دموکراسی انتخاب شده است درست مانند آمریکا و درست مانند دولت لیبرال «جاستین ترودو» در کانادا و اتحادیه اروپا که خواستار «انتخابات دوباره» و برکناری «مادورو» است.
این یک تقاضای مضحک و توهین آمیز از هر کسی است که به قانون دموکراتیک و حاکمیت مردم ونزوئلا باور دارد. این به نظرِ بیشتر مردم آمریکای لاتین که من با بعضی از آنها صحبت کرده ام یک تناقض است، دونالد ترامپ که به آنها توهین کرده و با ساختن دیوار میخواهد از ورود مکزیکیها جلوگیری کند اکنون وانمود میکند میخواهد از قاره ای که از فرهنگ و آگاهی سیاسی لبریز است مراقب کند.
*برخی معتقد هستند که بحران ونزوئلا به نوعی بازگشت قوی دولت ترامپ به دکترین مونروئه است که خواهان این است که آمریکای لاتین حیاط خلوت واشنگتن باشد. نظر شما در این خصوص چیست و چرا ترامپ خواهان اجرای قویتر دکترین مونروئه است؟
هدف پنهان آمریکا روشن است و مشخصا یک هدف نئو-امپریال است. ونزوئلا تحت رهبری «هوگو چاوز» تبدیل به موتور اقتصادی انقلاب بولیواری در آمریکای لاتین شد که استقلال را به دست آورد و آن را پس روزهای گذشته بد دخالت غرب حفظ کرد - زمانی که دولتهای آمریکا یکی پس از دیگری از رژیمهای دیکتاتوری به بهانه جنگ سرد به عنوان زمینه ای برای «کمونیسم» حمایت میکردند. اولین موج انقلاب کوبا و دومین موج دوره چاوز بود. تغییرات غیر قابل بازگشتند و آمریکای لاتین امروز در حال تلاش است تا در برابر کاستیها ایستادگی کند.
و دقیقا در این جا ما تفاوت هایی با گذشته داریم. ایالات متحده آمریکا و متحدانش در این مسأله نمیتوانند چیزی را در قالب نظم کنونی جهان که به صورت فزاینده ای در حال چند قطبی شدن هست تحمیل کنند.
*واشنگتن از ارتش ونزوئلا خواسته تا به گوایدو ملحق شود حال آنکه احتمال حمله نظامی به ونزوئلا نیز مطرح است. شما احتمال حمله نظامی را چقدر میبینید؟
گزینه نظامی غیر ممکن است چون روسیه بیان داشته که عکس العمل نشان خواهد داد. حتی دولت ترامپ که هیچ ذهنیتی از سیاست جهانی ندارد متوجه میشود که در ونزوئلا یا هیچ جای دیگری گزینه نظامی ممکن نیست.
مسائل پیرامون بحران ونزوئلا بیانگر شکافی است که در سیاستهای جهان امروز هستند. گزینه شورای امنیت سازمان ملل هم به دلیل اینکه روسیه و چین قطعنامه ای را که علیه مادورو باشد وتو میکنند منتفی است.
از طرف دیگر ترکیه، متحد آمریکا در پیمان ناتو، از قانونی بودن دولت «مادورو» حمایت میکند به علاوه رویکرد اتحادیه اروپا نیز نسبت به بحران به وجود آمده کمی متفاوت است. ولی پافشاری مکرر آنها بر اولتیماتوم ناامید کننده، از نظر نُرمهای بین المللی یک رفتار نامناسبِ غیر قابل دفاع و باعث شکست خودشان است.
دلیل اینکه چرا «مادورو» هنوز در قدرت است دقیقا به خاطر این چند قطبی بودن بستر جهانی است - چندین قدرت در سیستم بین المللی در حال موازنه با یکدیگرند که این به ونزوئلا امکان انتخاب متحدانش را میدهد.
روسیه و چین اگر این جریان را با وجود مشکلات تا پایان ادامه دهند در طرف درست تاریخ آمریکای لاتین قرار خواهند گرفت زیرا جنگ بین حقیقت و دروغ همیشه به نفع حقیقت تمام میشود - دیر یا زود علیرغم طبیعت سلطه طلب ریاست جمهوری ترامپ حقیقت پیروز میشود، ریاست جمهوری که تنها سیاست هایی شامل تبلیغات ناآگاهانه و کوتاه بینانه که دانش نصف و نیمه ای در پشت آن است میتوانند مشخصههای آن باشند.
دولتهای آمریکا یکی پس از دیگری ثابت کرده اند که به دنبال زیر دست هستند. من هیچ شکی ندارم که نیروهای حامی «گوایدو» دقیقا همان سربازهای زیردست هستند که با نیت استقلال ملی قدم برنمی دارند.
از نظر شم سیاسی «گوایدو» اشتباه بزرگی انجام داد که این گونه ظاهر شد چرا که فرهنگ سیاسی عمیق آمریکای لاتین با این غنا و فرهیختگی خود را در اختیار کسی برای زیردستی هیچ کسی قرار نمیدهد.
«دنی گلاور»، بازیگر هالیوود کاملا در بیان این مطلب در مصاحبه اخیرش با شبکه «اخبار واقعی» (The Real News Network) به درستی چنین میگوید: «تلاش در آمریکای لاتین شاید حساسترین تلاش برای آینده سیاستهای جهان باشد. آمریکای لاتین منطقه ای از جهان است که برای دههها تحت فرمان دخالتهای خارجی بوده است. ولی با انقلاب کوبا و پس از آن با دوران چاوز تلاشهای زیادی برای رهانیدن مردم این منطقه از زیردستی قدرتهای خارجی یک بار و برای همیشه به وجود آمد. پس از آن از نظر امپریالیسم غربی و استعمارگری (colonialism)، استقلال پسااستعمارگری، انقلاب و غیره شباهتهای زیادی بین آمریکای لاتین، غرب آسیا و شمال آفریقا به وجود آمد.
*موضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص بحران ونزوئلا را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران باید سیاست خارجی خود را بر پایه این ارزش فرهنگی عمیق پایه گذاری کند. مطمئنا در حمایت از «مادورو» از نظر ارتباط با شرکای بالقوه کارهای بیشتری لازم است انجام شود، نه تنها همراه ترکیه بلکه با دیگر کشورهای آمریکای لاتین که احساس همدردی میکنند مانند کوبا، بولیوی و نیکاراگوئه.
ایران سرمایه دیپلماتیک زیادی برای ایجاد روابط بلند مدت با این کشورها صرف کرده است و این تلاشها میتوانند به گفتگوهای استراتژیکتری تبدیل شوند، به ویژه در این بحران که خطوط مبارزه روشن هستند. دقیقا اکنون تبدیل تهدید به فرصت میتواند فرمولی برای یک ابتکار دیپلماتیک عاقلانه باشد.