سازمان تامین اجتماعی:
اکران عمومی فیلم هتریک/ شروعی از دل یک پایان
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران-ایرنا- فیلم سینمایی هتریک روایتی موازی است از دو زندگی؛ زندگی هایی که همانقدر که یکی جذاب است و خواستنی، دیگری پر است از دافعه و نخواستنی؛ زندگی هایی که پایان یکی شروع دیگری است.
تبسم مهر - تهران-ایرنا- فیلم سینمایی هتریک روایتی موازی است از دو زندگی؛ زندگی هایی که همانقدر که یکی جذاب است و خواستنی، دیگری پر است از دافعه و نخواستنی؛ زندگی هایی که پایان یکی شروع دیگری است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری، هتریک اصطلاحی در مسابقه فوتبال است؛ زمانی که در یک بازی، یک تیم بتواند سه گل توسط یک بازیکن به حریف بزند؛ این اتفاق هت تریک بازیکن محسوب میشود. این استعاره اما نماد مناسبی برای فیلم و فیلمنامه ای است که با دقت و وسواس نگاشته شده تا ما را شگفت زده کند. فیلمنامه ای که در نهایت نه تنها هتریک ندارد که پر است از گل به خودی. روایتی که نه فضای خارق العاده ای دارد و نه پس زمینه ای بدیع و تازه، داستانش به دلیل مشابهاتی که با سوژههای تکراری ای چون رقم خوردن یک تصادف و فرار از صحنه دارد، با بسیاری از فیلمهای داخلی و تولیدات اخیر، همراستاست. اما قدرت فیلمنامه، انتخاب مناسب بازیگران و فضای دقیقی که در این بین شکل گرفته است (به قول برخی منتقدان سینمایی شیمی قوی ای که بین بازیگران برقرار است) از جمله عوامل جذاب و اثرگذار فیلم است؛ بازی هایی که قدرت همراه سازی مخاطب را دارند و چون با فضایی همخوان و مناسب ترکیب شده اند، مخاطب را به همراه خود میکشانند.
**فرصتی برای قضاوت
در خلال گره افکنیها و داستانک هایی که فیلم در فراز و فرود آن جلو میرود اما داستان اصلی روایت دو زوج است؛ یکی زوجی که «اعتماد» گمشدهی رابطه شان است و نه زندگی جذابی دارند و نه رابطهی دلچسبی و دیگری زوجی با بازی ماهور الوند و صابر ابر که به رغم ناگفتهها و دروغ هایی که در این بین وجود دارد اما قصه شان، قصه پاینبندی است و دلگرمی.
مهمانی ای شروع داستان است و بهانه همراه شدن این چهار نفر با هم. حادثه ای رخ میدهد، ماشینشان به جسمی برخورد میکند که معلوم نیست آدم بوده یا چیز دیگر و اینها از صحنه متواری میشوند؛ تا اینجای داستان حرف تازه ای نیست. یک فضاسازی مانند بسیاری از داستان ها؛ اما از اینجا به بعد داستان به لطف فیلمنامه و خط روایت درست، با آدمها آشنا میشویم؛ با چهار نفر قصه، با داستانها و زندگی شان، فرصت قضاوت و نقد آنان را در ذهنمان پیدا میکنیم؛ فرصتی که معمولا یک فیلم خوش ساخت لذت آن را چند برابر میسازد؛ فیلم اما همین گونه نمیماند و قضاوتهای ما را زیر و زبر میکند؛ دهنیتمان به چالش کشیده میشود و مانند ساختههای اصغر فرهادی (که نوع روایت این فیلم به کارهای فرهادی بسیار نزدیک است) مردد میشویم؛ تردید بین درستی و نادرستی امور نسبی.
**پایان بندی آبرومندانه
از بهترین نکات فیلم میتوان به بازی درخشان امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، صابر ابر و ماهور الوند یاد کرد؛ اگر چه برخی از منتقدان بازی زوج اول را تحسین و دلیل موفقیت فیلم میدانند، اما باید گفت که انتخاب هرچهار نفر انتخاب درست و مناسبی بوده است؛ هم ایزدیار و الوند تفاوت جنس زنانگی متفاوتی را نشان میدهند که به خلق موقعیتهای متضاد و نزدیک به واقعیت یاری میرساند و هم ابر و جدیدی بازی شفافی در ارائه نمونه هایی از مردان هوسباز و پایبند دارند.
طراحی صحنه و استفاده از رنگهای گرم برای خانهی ماهور الوند چنان اثرگذار و قوی است که تقریبا نظر مثبت بیشتر منتقدان را جلب کرده و این فاکتور یکی از نقاط قوت فیلم از منظر نگاههای متفاوت بوده است.
از طرف دیگر جذابیت منحصر به فرد فیلم پایان بندی دقیق آن است که به ویژه به دلیل فراوانی این مشکل در سینمای معاصر ایران، این فیلم را به اثری شاخص بدل میسازد.
موفقیت فیلم هتریک در بیان روایت و داستانی که مخاطب را جذب میکند و در پایان بندی اش نیز وی را دور از نظر نداشته و با احترام به اتمامش میرساند، نشان از این مطلب دارد که کسب جایزه بهترین فیلمنامه برای رامتین لوافی و سیمرغ سیمین بهترین بازیگر زن برای ماهور الوند، در سی و ششمین دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر به این فیلم بی دلیل نبوده است.
در نهایت ذکر این نکته ضروری است که به رغم جذابیتهای فیلم و فیلمنامه اما یکی از مسائلی که چندان خوشایند نیست و از میانهی داستان به حال خود رها میشود، مسالهی تصادف است؛ درست که مسائل و گره افکنیهای بعدی به مراتب جذابتر و به لحاظ ذهنی دنبال کردنیتر هستند اما مساله تصادف نباید به این شکل رها میشد و بهتر بود که جمع بندی و نهایتی از آن برای مخاطب ارائه میشد.
**درباره کارگردان
رامتین لوافی متولد 1351 در آبادان است؛ او اگر چه سه فیلم بلند سینمایی «آرام باش و تا هفت بشمار» 1386، «برلین7- یا برلین منفی هفت» 1392 و هتریک 1396 را در کارنامه هنری خود دارد اما در طول سالهای فعالیت حرفه ای اش در سینما، فعالیت هایی چون ساخت فیلمهای مستند داشته است. مستندهایی از جمله «باد فقط در آسمان نمیوزد»، «مدرسه»، «یک دو س»ˈ، «باد در خاموشی خاک»، «پشت آن تپه برفی» را ساخته است که برنده جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی و خارجی شده اند.
این که لوافی از اولین فیلم بلندش تاکنون و در طی یک دهه تنها سه فیلم ساخته است ضمن نگاهی به شکل، فرم و مضمون این آثار، گویای دقت نظر و وسواس این کارگردان جوان در بیان نظر و دغدغه مندی اش نسبت به سینما است. سینمایی که برای آن احترام قائل است و کیفیت فیلم را بر کمیت آن رجحان مینهد.
قطعا ابتکار کارگردانانی چون لوافی ضمن بهره گیری خلاقانه از فضاسازیها و نمونههای موفقی چون سینمای فرهادی، ضمن برآورده کردن حداقلی انتظارات بینندگان و منتقدان سینمایی، نوید روزهای بهتر سینمای ایران است.
پژوهشم**س.ب
انتهای پیام /*